تاريخ : شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:اس ام اس,جک خنده دار, | 13:20 | نویسنده : زهرا

ما دانشگاه قبول شدیم زنگ زدیم خبر بدیم

گفتیم پیرزن چه میدونه شیمی و مهندسی شیمی فرق داره

گفتم مامان بزرگ شیمی قبول شدم گفت شیمی ؟ یا مهندسی شیمی ؟؟

.

 

.

.

قدرت بوگاتی ۱۰۰۱ اسب بخاره

قدرت پراید ۶۳ الاغ بی‌بخار !

.

.

.

 

اینقد بدم میاد از این آدمای جَو گیرِ ضایع …

از اون روزی که رفته دانشگا ! یکی در میون انگلیسی میاد وسط حرفاش !

آخه الدنگ عین آدم حرف بزن خوب

تو که نمیتونی ۲ تا جمله کامل انگلیسی حرف بزنی

حداقل زبون مادریتو خراب نکن :|


 

.

.

.

موقع خواب : بابام : گوشیرو کجا گذاشتی؟

مامانم : بالا سرت ! بابام : چرا بالا سر خودت نذاشتی؟

مامانم : چونکه سرطانزاست ….. !

یعنی عشق میچکه ها !

.

.

.

دیروز رفتم بقالی سر کوچمون یه دختر و پسر دوقلو خوشگل کوچولو تو بقالی بودن

بعدش من لپای دختررو کشیدم گفتم اسمت چیه ؟

پسره عصبی شد گفت زهرا اسمتو بهش نگو

.

.

.

- چطوری بهش بگم دوستت دارم؟

+خیلی راحت بهش بگو

- باشه بیا با تو تمرین کنیم

+باشه

- دوستت دارم

+منم دوستت دارم,خب حالا برو بهش بگو

- بهش گفتم…

.

.

.

شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه !

.

.

.

دقت کردین بیشتر مواقع احساس می کنیم گوشیمون زنگ خورده

بعد که نگاه میکنیم میبینیم یه توهم ویبره ای بیش نبوده؟؟؟

.

.

.

اون تفریحاتی که تو فرجه ی امتحان ها به ذهنم میرسه

تو تابستون به ذهنم نمیرسه! یه همچین وضعیتی داریم الان !!

.

.

.

الان یه مگــس رو مانیتورم ﻧﺸﺴﺘﻪ بود ، ﻣﯿﺨﻮﺍستم ﺑﺎ ﻣﻮﺱ

ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﻨﺪﺍﺯﻣﺶ ﺗﻮ ﺭﯾﺴﺎﯾﮑﻞ ﺑﯿﻦ ! D:

یه همچین آدمینِ توهم زده ای هستم من

.

.

.

ظالم باشی بت میگن حیوون!

مظلوم باشی میگن حیوونی…

.

.

.

سلامتی اونایی که وقتی دونفری از خیابون رد میشن

همیشه سمت چپ وایمیسن …

 

.

.

.

یکی بود یکی نبود

غیر از خدا هیچ کس نبود(دقت کنید،هیچ کس نبود)

در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند…:|

حالا می فهم،

ما با قصه خواب نمی رفتیم.

همون اول هنگ می کردیم!!!

.

.

.

همه یکی رو میشناسن که تو بازار حمالی میکرده

و بار میبرده الان پولدار شده و نیاوران برج داره !

.

.

 

.

ناخوانا ترین نوشته روی بسته بندی مواد غذایی ایـرانی

تاریخ انـقـضاء و قیمتـشه !

 

.

.

.

یه بارم اومدم به مهمونا شیرینی تعارف کنم گفتم:

” بفرمایید دهنتونو سرویس کنید”

.

.

.

ایستک خریدم ، در باز کن رو دادم به دوستم

 میگه : با این بازش کنم ؟!!!

میگم پ نه پ !!! روش راست کلیک کن!

اوپن ویت رو بزن ! با اینترنت اکسپلور بازش کن !!

.

.

.

رفتم تو دکه روزنامه خبر بخرم

یه زنه اومده میگه آقا ببخشید آدامسه موزی دارید؟

مرده یه آدامس موزی بهش داده، زنه میگه نه یه طعم دیگشو میخوام !

.

.

.

طرف اومده تو سایت پست سال ۸۸ رو خونده

نظر داده

“خییییییییییییییییلیییییییییی قدییییییییییییمیییییییییییییی بوددددددددد ! “

اخه تو که هنوز حتی بلد نیستی تاریخ یه مطلب رو بخونی بیخود میکنی میای تو اینترنت !

.

.

.

ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه !

قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم !

خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه !

موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی !

پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن !

آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن !

مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن !

.

.

.

اونقدر که ما توی کارای خدا دنبال حکمت می گردیم

خود خدا هم اونقدرا قصد و غرضی تو کارهاش نداشته!

 

.

.

.

یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم

یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم

ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادندنبال من!

یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست

خیلی ریلکس ماشین رو تهه کوچه پارک کردم رفتم

تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان

.

.

.

خطرناک ترین جای دنیا میدونی کجاست؟

مستراحی که سنگش خیلی دور از در است و درش هم قفل نمی‌شود …

.

.

.

یه دوره ای از زندگی دیگه با چیزی خوشحال نمیشی با چیزی هم ناراحت نمیشی

این حال ِ بیتفاوتی خطرناکه

.

.

.

توی دروازه! گل رو لیونل طلایی میزنه!!

حیفه که به این بازیکن بگیم مسی!!!

[سرهنگ علی‌فر - گزارش بازی آرژانتین برزیل]

.

.

.

انقد بدم میاد از اینایی که یه ساعت داری با عشق حرف می زنی

همین که ساکت میشی در میاد میگه من الان باید برم

بعدا راجع بهش حرف می زنیم…احساس بوق بودن می کنه آدم:|

.

.

.

یه رفیق داریم اسطوره ی مشکلاته !

بدشـــــــــانس ، بدهکـــــــــار ، تنـــــــها ، مشروط …!

یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه !

زنگ زدم بهش ، میدونید آهنگ پیشوازش چی بود؟؟

همه چی آرومه… من چقد خوشحــــــــــــالم ..!

 

.

.

.

بعضی ها مثل دستگاه سی تی اسکن میمونن

 فقط تو وجود آدما دنبال عیب میگردن

.

.

.

کره ای : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست

آمریکایی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه ساندویچ گرم غذاب آور نیست

یونانی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه دسته چک عذاب آور نیست

انگلیسی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آور نیست

برزیلی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مسابقه فوتبال توپ عذاب آور نیست

ایرانی : انگار شما تا حالا با dialup کار نکردید!!!

.

 

.

.

خیلی حس بدیه وسط یه بحث جدی متوجه شی

حق کاملا با طرف مقابلته و داری رسما زر میزنی!ooooooo

.

 

.

.

یه عده هم از ته صف عابر بانک خودشونو میرسونن جلو

و میگن آقا بذار من یه شارژ میخام فقط…!

انگار مثلا یه دونه نون میخاد که معطلی نداره :) )

.

.

.

اسمش دمپاییه ولی اصلن دمه پا نیس…

معمولا تو دور ترین نقطه توالت پارک شده..:دی

همیــــــــــــشه همینوجوریه هااا..:)

.

.

.

مسئله اینجاس که اگه قرار بود حکایت

«از دل برود هر که از دیده برفت…» واقعیت داشته باشه

اونوقت نصف مشکلات بشریت حل می شد

.

.

.

 

تو به من می خندی چون من متفاوت هستم

من هم به تو می خندم که فرقی با بقیه نداری

 

.

.

.

کسانی که در حال رقص هستند

توسط کسانی که صدای موسیقی را نمی شنوند دیوانه انگاشته می شوند !!!

“نیچه”

.

 

.

.

میگه: چرا زن نمیگیری؟

میگم: مرسی من همینطوری راحتم

میگه :‌آخه ما ناراحتیم تو راحتی :)

.

.

.

+ چقد مامان بابات خوب و مهربونن :)

- واسه اینکه تو اینجایی …

.

.

.

جملات طنز

دو تا تی‌شرت خریدم یکی Small یکی XXL، جفتشم اندازمه :|

.

.

 

.

درسته که جواب ابلهان خاموشیست

ولی‌ بعضی مواقع . . .

شما بزن دهنش رو صاف کن تا روشن بشه. لازمه

 

.

.

.

بهترین مطالب طنز

واقعا واسه آیفون (دربازکن) توی ایران فرهنگ سازی نشد.

می پرسی کیه؟ میگه باز کن،یا میگه منم

خب برادر من دارم سوال ازت می پرسم قشنگ گوش کن

و پاسخ مناسب بده خو میدونم تویی خو میدونم زنگ زدی که در رو باز کنم

خو دارم میپرسم کی هستی لامصب

حالا بماند بعضی وقت ها ازین ور میگیم الو!!!

.

.

.

وقتی میس‌کال برام می‌افته ۵% دلیل ِ چک کردنم اینه ببیم کی بوده!

۹۵%ش واسه اینه که اون آیکون میسکال بالای گوشی بره(من بهش اعتقاد کامل دارم...)خخخ

.

.

 

.

وصیت نامه یه پنگوئن به پسرش:

پسرم…من این رو در حال فرار از دست یه شیر دریایی مینویسم.

… فقط این رو بدون:

اگه طبیعت تو رو انداخته وسط قطب جنوب،

و هم زمان خشتکت رو تا این حد پایین قرار داده که نتونی بدوی،

و تنها وسیله ی دفاعیت رو دوتا بال قرار داده

که روی هم مساحتشون اندازه یه دمپایی نمیشه،

بدون که طبیعت میخواد چیزی رو بهت بگه…

میخواد اینو بگه که تو فقط یه منبع غذایی هستی!..

.

.

.

سوار تاکسی شده بودم!

پولو دادم به راننده ، ۱۰۰ تومن برای بقیه پول نداشت!

گفت به جاش یکم جلو تر پیادت میکنم…

.

.

.

ظهر داشتم با دوستم راه میرفتم بهش میگم بیا از تو سایه بریم..

میگه: نه عینک آفتابی دارم؛ باس از آفتاب بریم :|

خدایا نعمتتو شکر ببین با کیا شدیم ۷۰ میلیون :|

.

.

 

.

اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتدبگویید اشبتاه کجاست؟؟؟

۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹

یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟:))
اشتباه این هست که
کلمه هسیتد-هستید و اشبتاه-اشتباه
من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!
بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم ؟؟…
حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!
پس بریم اول مهد کودک بخونیم…

حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!
چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟؟؟؟:)))))
ههههههههههههههههه
الوووووووو یبمارستان دیوونه ها؟؟؟؟؟
بیایید این دیوونه ها رو از اینجا ببرید!!!….
هههههههههه

حتی کلمه بیمارستان هم اشتباهه!!:)))
خخخخ خخخخ

خوب سرکار رفنیتا :) )



تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:, | 14:11 | نویسنده : زهرا

سلام...

دلم گرفته...

از این وب...از این نظرای مزخرفی که میزارن...این چرندیات...

به خدا پیر شدم از بس گفتم نظر تبلیغاتی نزارین...

قبلا یه وب داشتم...من و خدا...

خیلیا میومدن نظر میدادن...نظرای قشنگ...شعرای خوب...

اینجا همش چرته...

هر دفعه که میام باید کم کم 20تا از این چرندیاتو حذف کنم...

من و خدا ویروسی شده...نمیدونم چه طور درستش کنم...

هر کی میدونه کمکم کنه لطفا...

دیگه حوصله تظاهر کردن ندارم...

خسته شدم...

خداجون کمکم کن...

پ.ن:هرکی میخواد نظر بده بره یه جا دیگه (پست های قدیمی).غیر فعال شد.

در ضمن نمیخوام رتبه م تو گوگل بره بالا..

با هیچ کسی هم فعلا تبادل لینک نمیکنم...

جز اونایی که خودم بهشون میگم...

کلا امروز و این چند روز اعصاب ندارم...لطفا درک کنید



تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:, | 1:2 | نویسنده : زهرا

 

دلم از دنیا خسته شده...

هوای پرواز دارد...بالهایش را پیش خدا جا گذاشته...

خدایا اگر زحمتی نیست به فرشته ی مرگ بگو هروقت توانست برایش بیاورد...

هرچه زودتر بهتر...

دلم خسته شده از این دنیایی که در آن آدم ها کنار هم اند..

اما فقط جسمشان...روحشان از آنها جداست...

دلم خسته شده از عشق های دروغین...

دلم خسته شده از کسانی که فقط به فکر خودشان اند...

دلم خسته است از بازیاهای این دنیا که در آن برنده ای وجود ندارد...

دلم خسته شده از سازمان دفاع از حقوق بشری که بیش از همه حقوق بشر را زیر پا میگذارد...

دلم از همه ی اینها خسته است...

خدایا پس کی منجی ات را میفرستی؟...

کی میتوانیم نفس بکشیم بی آنکه نگران باشیم؟...

منتظرم خدایا...

منتظر کسی که با آمدنش دنیا را بهشت میکند...

آمدنش نزدیک است...

بالهای دلم کجاست؟...

×دوستت دارم خدای من×



تاريخ : جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, | 23:56 | نویسنده : زهرا

 

 اگه خاطر خواه زیاد داری 

معنیش این نیست که فوق العاده و بی نقصی

شاید خیلی ارزون قیمتی!!


یکبار شکستن

بهتر از


هرروز


ترک برداشتن است...


ميدوني چرا ميگن دلت دريا باشه؟
وقتي يه سنگو تو دريا ميندازي
فقط براي چند ثانيه اونو متلاطم ميكنه
وبراي هميشه محو ميشه
ولي اون سنگ تا ابد ته دل دريا موندگاره
منم سعي ميكنم مثل دريا باشم
فراموش كنم سنگي كه به دلم زدن با اينكه سنگينيشو برا هميشه رو سينم حس ميكنم

 

 

 



تاريخ : جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, | 10:46 | نویسنده : زهرا

سال نو مبارک

امیدوارم همه یه سال خیلی خوب داشته باشن...



تاريخ : یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, | 12:42 | نویسنده : زهرا

 

 



تاريخ : جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, | 19:38 | نویسنده : زهرا

به طور جدی ازتون خواهش میکنم نظر مزخرف و تبلیغاتی نزارین...

با تشکر   مدیر وب



تاريخ : پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, | 17:19 | نویسنده : زهرا

 

خیلی باحاله مطمئن باشید پشیمون نمیشید...

روی لینک زیر کلیک کنید

http://gorganet1.persiangig.com/flash/P.swf

 

 

 



تاريخ : پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, | 16:58 | نویسنده : زهرا

زیرنویس های بامزه و خنده دار فارسی فیلم ها ( تصویری) www.taknaz.ir

زیرنویس های بامزه و خنده دار فارسی فیلم ها ( تصویری) www.taknaz.ir

زیرنویس های بامزه و خنده دار فارسی فیلم ها ( تصویری) www.taknaz.ir

زیرنویس های بامزه و خنده دار فارسی فیلم ها ( تصویری) www.taknaz.ir

زیرنویس های بامزه و خنده دار فارسی فیلم ها ( تصویری) www.taknaz.ir

زیرنویس های بامزه و خنده دار فارسی فیلم ها ( تصویری) www.taknaz.ir



تاريخ : پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, | 16:53 | نویسنده : زهرا

 

ترول های خنده دار بامزه و دیدنی (58) www.taknaz.ir

بقیه در ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, | 16:8 | نویسنده : زهرا



تاريخ : جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, | 16:26 | نویسنده : زهرا

اشتباه من این بود...

هرجا رنجیدم...خندیدم

فکر کردند درد ندارد...

سنگین تر زدند ضربه ها را...



تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, | 22:11 | نویسنده : زهرا

منبع:http://tara-m.loxblog.com



تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, | 22:2 | نویسنده : زهرا

 

آیا می دانید اسید های چرب ترانس در چیپس پس از حرارت مکرر سرطان زا می شوند؟

آیا می دانید سس مایونز از همه غذاها مضرتر برای صدمه به پوست و ایجاد جوش صورت است و در کنفرانس های علمی به عنوان سم کبد معرفی می شود؟

آیا می دانید چسبندگی پفک تا 7 بار مسواک زدن تمیز نمی شود و موجب بی اشتهایی می گردد؟

آیا می دانید اگر دندان شکسته ای را در داخل بطری پر از نوشابه بیندازید پس از 7 ساعت حل می شود؟

آیا می دانید برنج موجب انسداد عروقی ,سنگ صفرا ,سنگ کلیه و تیرگی پوست می شود؟

آیا می دانید پفک حاوی ماده قرمز و نارنجی رنگ سبب اضطراب ,پرخاشگری و عصبانیت اطفال می شود؟

آیا می دانید ماده ی اولیه ی کالباس مضر است و موجب کم حافظگی می شود؟

آیا میدانید ساندیس ها ,نوشابه ها و کیک ها از ساخارین ساخته می شوند که دشمن کبد و کلیه می باشد؟

آیا می دانید ماده مخدر به نام cola در اکثر نوشابه ها (پپسی کولا ,کوکا کولا)وجود دارد؟

 

 

منبع:http://hamechizdanha.loxblog.com/



تاريخ : چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, | 22:59 | نویسنده : زهرا

من هی میگم نظر برا تبلیغ ندین باز میان میزارن...آخه با خط میخی که اون وسط بزرگ ننوشتم همش حرص آدمو بالا میارن...مگه من بیکارم این نظرارو حذف کنم؟

تروخدا اصلا نظر نمیخوام...

همین الان 10تا حذف کردم...

خسته شدم...



تاريخ : دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, | 22:35 | نویسنده : زهرا

سلام...اومدم ازتون تشکر کنم...بابت نظرای خوبتون...که البته 90٪شون بیش از حد تبلیغاتی بود....

ینی اگه ی شلغم میومد تو این وب میگفت که نظرای تبلیغاتی نذارین هیشکی این کارو نمیکرد...

خو من که بیکار نیستم این نظرای مزخرفو هی حذف کنم که...بیکارم؟

اعصاب نمیزارن واسه ادم...

خسته شدم...

حوصله م سر رفته...

بیکارم...

آهنگای رو گوشیم تکراری شده ولی باز دوسشون دارم...

به من یه پیشنهاد بدین...

یه پیشنهاد سرگرم کننده...

یه هفته س پامو خم نکردم...

هفته پیش چلاق شدم...

دیگه بسه ور ور ور...

من که بیکار نیستم...

هستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...

 

 

گاهی به عقل خود نیز شک میکنم...



تاريخ : پنج شنبه 11 اسفند 1391برچسب:, | 20:13 | نویسنده : زهرا

 

تا حالا دقت کردین ! (طنز 9) www.taknaz.ir

دقت کردین توی بعضی کلاسا آدم مثل خرس خوابش میاد ولی وقتی کلاس تموم میشه این حس کاملا بطرف میشه ؟

 ****

دقت کردین وقتی کسی تو تاکسی کنار آدم روزنامه میگیره دستش ، مطلبش هرچی که باشه خوندنش تا سر حده مرگ جالب میشه ؟


 ****

دقت کردین وقتی تو خونه تنهایین ، از شیر حموم گرفته تا یخ ساز یخچال دست به دست هم میدن تا بترسی ؟

 ****

تا حالا دقت کردین بعضی وقتا یه صحنه ای رو میبینید احساس میکنید که قبلا یه جایی اونو دیدید و حالا داره تکرار میشه . . . !

 ****

دقت کردین همیشه سطح مسابقات از نظر کسی که قهرمان شده بسیار بالا بوده ؟

 ****

دقت کردین مهمون غریبه که میاد آدم کار کردنش گل میکنه و هی میره تو اشپزخونه دنبال کار ؟

 ****

دقت کردید وقتی اس ام اس میفرستید و پیامتون ۲ تا میشه
اول قسمتهای ادبی مثل ” ؛ ، ! ” حذف میکنید ؛
وقتی جواب نداد کلماتُ میچسبونیم ، مثلا صبحبخیر بجای صبح بخیر ،
شبخوش بجای شب خوش ، بسلام بجای سلام برسون . . .
وای از اس ام اسی که باتمام فشرده سازی فقط و فقط ۲ حرف اضافی داشته باشه
و راه نداشته باشه یک اس ام اس کنی ؛
اون موقع از لج همراه اول یا ایرانسل کلی چرت و پرت اضافه به پیام میکنی
که پیام اضافی هدر نره . . . !
دریغ از وقتی که صرف فشرده سازی کردیم بخاطر ده تومن
ینی اگه این وقتُ برا درس میزاشتیم ، PHD گرفته بودیم !

 ****

برید ادامه مطلب خیلی باحاله...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, | 19:56 | نویسنده : زهرا

 

 
۱ چرا راننده ها زیر بارون دلشون فقط برای زنها می سوزه؟

۲ چرا استادها به دخترها بهتر نمره میدن؟

۳ چرا بارون میاد، ترافیک میشه؟

۴ چرا تو خونه  ۴٠متری ال سی دی ۵٢ اینچی میذارن؟

۵ چرا به هرکی مسن تره بیشتر اعتماد می کنن؟

۶ چرا از در که میخوان رد بشن تعارف میکنن ولی سر تقاطع به هم رحم نمیکنن؟

۷ چرا تو شهروند و هایپراستار و  چشم میدوزن به سبد همدیگه؟

۸ چرا از تو ماشین پوست پرتغال می ریزن بیرون؟

۹ چرا تو اتوبان وقتی به ماشین جلویی می رسند چراغ میدن؟

۱۰  چرا وقتی می رن لباس بخرن بقیه مغازه ها رو هم نگاه می کنن؟
 
 
بقیه در ادامه مطلب...حتما بخونید

 



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, | 19:10 | نویسنده : زهرا

برید ادامه مطلب...

.

.

.

.



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, | 18:39 | نویسنده : زهرا

 



استفراغ چیست ؟

نوعی سونو گرافی فوق پیشرفته که فقط در فیلمهای ایرانی جواب میدهد

و ضریب اشتباهی ندارد کلا !

حتما شخص مورد نظر حامله است !

.

.

.

یه ناشناس اس ام اس داده میگم “شما؟”

می‌گه “دوس داری کی باشم؟”

می‌گم ناتالی پورتمن!

ولی اگه به شانس منه که داداش حسین رضازاده‌ای !

.

.

.
بقیه در ادامه مطلب...

 



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, | 11:48 | نویسنده : زهرا


تا بحال اصطلاح شهر هرت رو زیاد شنیدید اما از خودتون پرسیدید
واقعا شهر هرت کجاست؟ 


* شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب. 


* شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگر رو می شناسن.


*شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند... 


* شهر هرت جایی است که درختها علل اصلی ترافیک اند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند. 


* شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند. 


* شهر هرت جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند. 


* شهر هرت جایی است که خنده نشان از جلف بودن را دارد. 


* شهر هرت جایی است که مردم سوار تاکسی می شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسیشونو در بیارن. 


* شهر هرت جاییه که نصف مردمش زیر خط فقرن اما سریال های تلویزیونی رو توی کاخها می سازن. 


* شهر هرت جایی است که گریه محترم و خنده محکومه. 


* شهر هرت جایی است که هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی. 


* شهر هرت جایی است که وقتی می ری مدرسه کیفتو می گردن مبادا آینه داشته باشی.


*شهر هرت جایی است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است. 


* شهر هرت جایی است که توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه ....... 


* شهر هرت جایی است که وقتی از دختر می پرسن می خوای با این آقا زندگی کنی می گه: نمی دونم هر چی بابام بگه.


*شهر هرت جایی است که وقتی می خوای ازدواج کنی 500 نفر رو دعوت می کنی و شام میدی تا برن و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنن..


*شهر هرت جایی است كه هر روز توی خیابون شاهد توهین به مادرها و دخترها هستی ولی كاری ازدستت برنمیاد. 


* شهر هرت جایی است كه مردمش پولشان را توی چاه میریزن و دعا میکنن که خدا آنها را از فقر نجات بده. 


* شهر هرت جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور. 


* شهر هرت جایی است که ساق پا پیدا و موی سر پوشیده است!! 


* شهر هرت جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند. 


* شهر هرت جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترمترند.


شهر هرت جایی است كه .........


خدایا این شهر چقدر به نظرم آشناست
...



تاريخ : پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, | 11:8 | نویسنده : زهرا

اینم به افتخار دختر خانوما :
دخترهاي خوب مثل سيب هاي روي درخت هستند...بهترين هايشان در بالاترين نقطه درخت قرار دارند!پسرها نمي خواهند به بهترين ها برسند چون مي ترسند سقوط کنند و زخمي بشوند، بنابراين به سيب هاي پوسيده روي زمين که خوب نيستند اما به دست آوردنشان آسان است اکتفا مي کنند...سيب هاي بالاي درخت فکر مي کنند مشکل از آنهاست در حالي که آنها فوق العاده اند . .... آنها فقط بايد منتظر آمدن پسري بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بيايد!!!

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

گاه یک سنجاقک به تو دل میبندد و تو هر روز سحر مینشینی لب حوض
تا بیاید از راه ، از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند یا که از قطره اب کف دستت بخورد ...
گاه یک سنجاقک همه معنی یک زندگی است ...

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


هنوزم که هنوزه کسانی هستند که وقتی میخوای بری ببیرون میپرسن :"کجا؟" و بلافاصله بعد از شنیدن جواب " میرم بیرون " از جانب شما به آرامش خاصی رسیده و قانع میشوند !

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


اگه میشد از خروپوف برق تولید کرد،
.
.
.
الان بابام یه نیروگاه هسته ای محسوب میشد!!!!


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

تا حالا دقت کرده بودین ایرانیا تا وقتى ایرانن دنبال رستوران خارجین...اما زمانى كه برن خارج در به در دنبال رستوران ایرانی میگردن؟

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

بقیه در ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, | 10:46 | نویسنده : زهرا

اشتباهی که کردم همه عمر

و پشیمانم از آن

اعتمادیست که بر مردم دنیا کردم...



تاريخ : پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, | 10:41 | نویسنده : زهرا

 

 

می‌نویسم،

چون می‌دانم هیچ گاه نوشته‌هایم را نمی‌خوانی،

حرف نمی‌زنم،

چون می‌دانم هیچ گاه حرف‌هایم را نمی‌فهمی،

نگاهت نمی‌کنم،

چون تو اصلا نگاهم را نمی‌بینی،

صدایت نمی‌زنم،

زیرا اشک‌های من برای تو بی‌فایده است،

فقط می‌خندم،

چون تو در هر صورت می‌گویی من دیوانه‌ام...

 



تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, | 14:47 | نویسنده : زهرا

عادت ندارم درد دلم را ،


به همه کس بگویم ..! ! !


پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ،


تا همه فکر کنند . . .


نه دردی دارم و نه قلبی...



تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, | 18:31 | نویسنده : زهرا

عکس های بسیار خنده دار که فقط در ایران می توان دید



تاريخ : سه شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, | 18:26 | نویسنده : زهرا

عکس های بسیار خنده دار که فقط در ایران می توان دید



تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, | 18:23 | نویسنده : زهرا



تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, | 17:57 | نویسنده : زهرا

 

شما هم قبل از خاموش کردن لامپ

وامیستین مسیر برگشت به جای خوابتون و جای گوشیتون رو از حفظ میکنین

یا فقط من اینجوریم !؟

...

.

.

دقت کردین درست وقتی که عجله داری یا هوا سرده 

 

کلیدت تو غیر قابل دسترس ترین سوراخ کیف و جیبت مدفون شده !؟

.

.

.

شاید دل من عروسکی از چوب است ، مثل قصه ی پینوکیو محبوب است

اما چه دماغی داره این بیچاره ، از بس که نوشته ” حال من هم خوب است ” !

.

.

.

در پاک بودن فوتبال‌ ما همین بس که:

یکی به یکی میگه کیسه کش ! اونم به اون یکی میگه لنگی !

که هردو مظهر پاکی و نظافت هستن !

.

.

.

بقیه در ادامه مطلب...

حتما بخونید باحالاش اونجان

 



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, | 17:50 | نویسنده : زهرا

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون



تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, | 17:42 | نویسنده : زهرا


اینا دیگه چقدر بیکارن...

راستی عروسه چرا لباس عروس نپوشیده دومادم کت تنش نیس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



تاريخ : دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, | 21:59 | نویسنده : زهرا

سه تا رفيق با هم ميرن رستوران ولي بدون يه قرون پول . هر کدومشون يه جايي ميشينن و يه دل سير غذا ميخورن و اولی ميره پاي صندوق و ميگه : ممنون غذاي خوبي بود اين بقيه پول مارو بدين بريم : صندوقدار : کدوم بقيه آقا ؟ شما که پولي پرداخت نکردي . ميگه يعني چي آقا خودت گفتي الان خورد ندارم بعد از صرف غذا بهتون ميدم . خلاصه از اون اصرار از اين انکار که دومی پا ميشه و رو به صندوقدار ميگه : آقا راست ميگن ديگه ، منم شاهدم وقتي من ميزمو حساب کردم ايشون هم حضور داشتن و يادمه که بهش گفتين بقيه پولتونو بعدا ميدم . صندوقداره از کوره در رفت و گفت : شما چي ميگي آقا ، شما هم حساب نکردي ! بحث داشت بالا ميگرفت که ديدن سومی نشسته وسط سالن و هي ميزنه توي سرش . ملت جمع شدن دورش و گفتن چي شده ؟ گفت : با اين اوضاع حتما ميخواد بگه منم پول ندادم .



تاريخ : دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, | 21:57 | نویسنده : زهرا

 

یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت,


ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام,


ملا دفعتا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید.


 



تاريخ : دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, | 21:51 | نویسنده : زهرا

 

پشت درب اطاق عمل نگرانی موج میزد. بالاخره دكتر وارد شد، با نگاهی خسته، ناراحت و جدی ...
پزشک جراح در حالی كه قیافه نگرانی به خودش گرفته بود گفت :"متاسفم كه باید حامل خبر بدی براتون باشم، تنها امیدی كه در حال حاضر برای عزیزتون باقی مونده، پیوند مغزه."
"این عمل، كاملا در مرحله أزمایش، ریسكی و خطرناكه ولی در عین حال راه دیگه ای هم وجود نداره، بیمه كل هزینه عمل را پرداخت میكنه ولی هزینه مغز رو خودتون باید پرداخت كنین."
اعضاء خانواده در سكوت مطلق به گفته های دكتر گوش می كردند، بعد از مدتی بالاخره یكیشون پرسید :"خب، قیمت یه مغز چنده؟"
دكتر بلافاصله جواب داد :"5000$ برای مغز یك زن و 200$ برای مغز یك مرد."
موقعیت ناجوری بود، خانمهای داخل اتاق سعی می كردند نخندند و نگاهشون با آقایان داخل اتاق تلاقی نكنه، بعضی ها هم با خودشون پوزخند می زدند !
بالاخره یكی طاقت نیاورد و سوالی كه پرسیدنش آرزوی همه بود از دهنش پرید كه : "چرا مغز خانمها گرونتره؟"
دكتر با معصومیت بچه گانه ای برای حضار داخل اتاق توضیح داد كه : "این قیمت استاندارد مغزه!"
ولی مغز آقایان چون استفاده میشه، خب دست دومه و طبیعتا ارزونتر!"

 



تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, | 18:31 | نویسنده : زهرا

 


سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند.

در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم. همه سوار قطار شدند.
آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند.
وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند.
یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.
سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد.

چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا

منبع:javad0111.lxb.com

 



تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, | 18:28 | نویسنده : زهرا

 

 شما یادتون نمیاد!

 

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم، رو در مینوشتن: آمدیم منزل، تشریف نداشتید!!!

 

شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم

 

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم :دی

 

شما یادتون نمیاد، خانم خامنه ای (مجری برنامه کودک شبکه یک) رو با اون صورت صاف و صدای شمرده شمرده اش

 

شما یادتون نمیاد: تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم
همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست، بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه

 

شما یادتون نمیاد، قدیما تلویزیون که کنترل نداشت، یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه

 

شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم

 

شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم

 

شما یادتون نمیاد، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم…

 

شما یادتون نمیاد: خانوم اجازهههههههه سعیدی جیش کرددددددد

 

شما یادتون نمیاد، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد.

 

شما یادتون نمیاد: از جلو نظااااااااااااااااام …

 

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن 

 

شما یادتون نمیاد تو دبستان وقتی مشقامونو ننوشته بودیم معلم که میومد بالا سرمون الکی تو کیفمونو می گشتیم میگفتیم خانوم دفترمونو جا گذاشتیم!!

 

شما یادتون نمیاد، برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون آبی رنگ بود و بالای صفحه یه “برگه امتحان” گنده نوشته بودن

 

شما یادتون نمیاد: “به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، شهدایی که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند.” این مقدمه همه انشاهامون بود

 

شما یادتون نمیاد اون روز هایی که هوا برفی و بارونی بود ناظم مدرسه میگف امروز صف
نیست مستقیم برید سر کلاس

 

شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم

 

شما یادتون نمیاد ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !



تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, | 18:16 | نویسنده : زهرا

شـمــا یـادتــون نـمــیــــــاد…

بچه که بودم منتظر میموندم تا مهمونا برن تو حیاط یا دم در واسه خداحافظـــی …
موقعیت مهیا میشد واسه “پاتکـــــــ” زدن به آجیل و شیرینی ها …

 ———-

شـمــا یـادتــون نـمــیــــــاد…

سرمونـو می گرفتیم جلـوی پـنــکــــه، می گـفـتـیـم: آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ

 —————-

شـمــا یـادتــون نـمــیــــــــاد…

یکی از بزرگترین جرائم و خلافهــای ما تو دوران مـدرســـه داشتن حل المسائل بود

 ...

شـمــا یـادتــون نـمــیــــــــاد…

بـزرگتـــــریـن کابـوس شب عیــــد بود …
“پـیــــک نـوروزی”

 —————-

شما یادتون نمیـــــــاد…

من کارم، مــــــــــَن کارم. بازو و نیرو دارم، هر چیزی رو میسازم، از تنبلی بیزارم، از تنبلی بیزارم. بعد اون یکی میگفت: اسم من، اندیشه ه ه ه ه ه، به کار میگم همیشه، بی کار و بی اندیشه، چیزی درست نمیشه، چیزی درست نمیشه

 —————-

شما یادتون نمیــــــــاد…

خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم :دی

 —————-

شما یادتون نمیــــــــاد…

هر روز صبح که پا میشدیم بریم مدرسه ساعت ۶:۴۰ تا ۷ صبح، رادیو برنامه “بچه های انقلاب” رو پخش میکرد و ما همزمان باهاش صبحانه میخوردیم

 —————-

شما یادتون نمیــــــاد…

یک تکه ابر بودیم، بر سینه ی آسمان، یک ابر خسته ی سرد، یک ابر پر ز باران

 —————-

شما یادتون نمیـــــاد…

هر وقت آقای نجار می رفت بیرون ووروجک
خراب کاری می کرد

 —————-

شـمــا یـادتــون نـمــیــــــاد…

فقط زمـان مـــــا میشد
با پوست پرتقال و لوله ی خودکار اسلحه ی گرم ساخت!

 ————-

شـمــا یـادتــون نـمــیــــــــاد…

از کلاس اول دبستــــان تـا آخرین روز دبیـرستــــان،
همه معلمها و ناظم ها:
کلاس شما “بـــــدتریـن” کلاسیه که تا حالا داشتم … :|

 —————-

شـمــا یـادتــون نـمــیــــــــاد…

به سلامتی اون باجـــــه تلفنی که تو بارون میرفتی زیر سقفش ،
یدونه دو زاری مینداختی توش…
یه ساعت حرف می‌زدی.. .
آخـرشــــم پولتــــو پس می‌داد …

 —————-

شما یادتــون نمیـــــــــــاد…

از لوک خوش شانس بودن ؛
آخرش تنهایی سمت غروب رفتنو یاد گرفتیم و بس !

 

و خیلی‌ چیزای دیگه هست که شما یادتون نمیاد

 

***

زمـانی که خاطــــره هـایــت از امیـــــدهایت قــوی تر شـدند
پیـــر شـدنت شـــروع میشــود … پیـــر شـدیـمـــا

 

به نام خاطره ها و به یاد خاطره ها، کودکی هایم اتاقی ساده بود / قصه ای دور ِ اجاقی ساده بود / شب که می شد نقش ها جان می گرفت روی سقف ما که طاقی ساده بود / می شدم پروانه، خوابم می پرید خواب هایم اتفاقی ساده بود / زندگی دستی پر از پوچی نبود، بازی ما جفت و طاقی ساده بود / قهر می کردم به شوق آشتی، عشق هایم اشتیاقی ساده بود / ساده بودن عادتی مشکل نبود، سختی نان بود و باقی ساده بود...

 

برین ادامه مطلب خیلی قشنگه رو من خیلی تاثیر گذاشت...

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, | 17:35 | نویسنده : زهرا

 

یکی بود یکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود .وقتی مرد همه می گفتند به بهشت رفته است. آدم مهربانی مثل او حتما به بهشت می رفت.
در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کیفیت فرا گیر نرسیده بود. استقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد. دختری که باید او را راه می داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به دوزخ فرستاد.

در دوزخ هیچ کس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هر کس به آنجا برسد می تواند وارد شود.
مرد وارد شد و آنجا ماند.

چند روز بعد ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه ی پطرس قدیس را گرفت:

این کار شما تروریسم خالص است!

پطرس که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده؟

ابلیس که از خشم قرمز شده بود گفت:آن مرد را به دوزخ فرستاده اید و آمده و کار و زندگی ما را به هم زده.

از وقتی که رسیده نشسته و به حرفهای دیگران گوش می دهد...

در چشم هایشان نگاه می کند...

به درد و دلشان می رسد.

حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو می کنند...

هم را در آغوش می کشند و می بوسند.

دوزخ جای این کارها نیست!!

لطفا این مرد را پس بگیرید!!

ما باید ازاین قصه نتیجه بگیریم که :

با چنان عشقی زندگی کنیم که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادیم... خود شیطان ما را به بهشت باز گرداند



تاريخ : یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, | 15:32 | نویسنده : زهرا

به فرشاد میگن:با اسم خودت جمله بساز.
میگه:روح غضنفر شاد.

 

معلم: رضاجان با "تکراری" یه جمله بساز.
رضا: دیشب تلویزیون فیلم سینمایی داشت!!
 

 

به غضنفر میگن با پلنگ جمله بساز میگه : تو فوتبال خورده بودم زمین ، میلنگیدم راه میرفتم ، دوستم منو دیده میگه چیزی شده میلنگی ؟ میگم : پـَ نه پـَـ لنگ میزنم که یاد تیمور لنگ رو زنده نگه دارم

 
 

درازترین شب سال چه شبیه؟
شبی که قهر کنی شام نخوری !

 

به يكي ميگن با اب جمله بساز ميگه لوله

 

به یارو میگن با بابا لنگ دراز جمله بساز ؟میگه بابام لنگش دراز بود

 

 

به غضنفر میگن: با باقی جمله بساز میگه: ما دیشب کوبیده خوردیم
میگن باقیش کو؟
میگه: تو یخچاله
 

 

معنی کلمه Love
L : لیوان
O : اُربیت (نوعی آدامس)
V : ول کن بابا حال داری
E : انرژی هسته ای حق مسلم ماست

 

برین ادامه مطلب حالشو ببرین...



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 4 شهريور 1391برچسب:, | 16:28 | نویسنده : زهرا

می*گویند در فرهنگ ژاپنی مفهمومی بنام "گناه" وجود نداره... و اصلا" مردم با این مفهموم هیچ آشنایی ندارن... تنها مفهوم بازدارنده در اونجا،"شرمندگی" است.

واسه همینه که اگر کسی درست کارش و انجام نده ، پیش مردم شرمنده میشه، حتی ممکنه که برای این شرمندگی نیز دست به خودکشی بزنه، چون دیگه چیزی برای از دست دادن نداره...
"شرمندگی" مفهوم زمینی و "گناه" مفهوم آسمانی است.

"شرمندگی" بین شخص و اطرافیانش اتفاق میفته، اطرافیانی که شخص همیشه اونها رو میبینه، ولی "گناه" بین شخص و خدا هست .... و نتیجه این 2 باور رو ببینید!

بی*دینان ژاپنی ، آزاده !

بعد از آنکه خواندیم که چطور وقتی برق شهر قطع شد مردم داخل سوپر مارکتها و فروشگاههای بزرگ به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده بودند سرجایشان برگرداندند و به آرامی از فروشگاهها خارج شدند.

چیزی نگذشت که تمیزی و نظم کَمپهای مردم سیلزده که توی ورزشگاههای شهر بنا شده بود توجه همه را جلب کرد ، بعد دیدیم که مسئولان شهر جلوی مردم سُجده
میکنند و معذرت میخواهند بخاطر اینکه سونامی شده و ما نتوانستیم بهتر ازاین از شما مراقبت کنیم.

چیزی نگذشت که عکس مدارس صحرایی شهر فوکوشیما منتشر شد ! با نهایت شرمندگی سالن ورزشی رو پارتیشن زده بودند و بصورت کلاسهای مجزا با حداکثر۱۵ دانش آموز در آورده بودند . نکته اش هم اینکه همه کلاسها یک ال سی دی۳۲ اینچی داشت.
وزیر آموش و پرورششان هم توی رسانه ها ضمن کلی عذرخواهی قول داد که بزودی حداقل امکانات را برای دانش آموزان مهیا خواهد کرد.

یعنی این چیزها را تازه زیر حداقل میدانند! محاسبه کنید حداکثر را.

چند روز قبل هم مطلع شدیم که پیرمردهای ژاپنی ،
" سپاه مهندسین پیر" تشکیل داده اند و داوطلب اینکه بروند فوکوشیما و در مهار نیروگاه کمک کنند تا جوانترها در معرض تشعشعات نیروگاه و مرگ قرار نگیرند!
چرا؟
چون نسبت به جوانها کمتر از عمرشان باقی مانده و اثرات ناگوار رادیواکتیو زمان کمتری در کشورشان باقی خواهد ماند و خودشان هم زمان کمتری رنج و دردش را تحمل خواهند کرد! همینقدر منطقی و بشر دوستانه.

حالا هم که این خبر پایین در آمده که بزرگواری میفرمایید و میخوانید:


بازگرداندن میلیاردها ین پس از سونامی:

بگزارش خبرگزاری آلمان، مردم ژاپن، که در ماههای گذشته، بحران سیل ، سونامی و نشت مواد رادیواکتیو را پشت سر گذاشته*اند، بیش از سه و نیم میلیارد ین ( بیش از ۴۵ میلیون دلار) پول را که در مناطق سیل زده یافته
اند به دولت بازگردانده اند.

همچنین ۵۷۰۰ گاوصندوق پیدا شده پس از سیل که حاوی بیش از دو میلیارد ین بوده، به دولت داده شده است.

سخنگوی پلیس ژاپن اعلام کرد مردم و داوطلبان همچنان کیف پولهای پیدا شده را تحویل میدهند و تا کنون ۹۶ درصد مبالغ پیدا شده، به صاحبانشان بازگردانده شده است.

زلزله و سونامی در ژاپن که در ماه مارس رخ داد، دستکم ۲۰ هزار کشته وهزاران نفر بیخانمان برجا گذاشت.

اونوقت فکرشو بکنید خدا ما رو ببره بهشت،
اینا رو ببره جهنم!
اسـلام به ذات خـود نـدارد عـیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست
1400 سال است که اسلام ظهور کرده است .
یک کشور اسلامی همانند ژاپن نداریم .
1400 سال دیگر هم نخواهیم داشت .


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
  • بک لینک
  • آمارگیر